زندگینامه شهید محمد تقی پکوک فرمانده توپخانه 107لشکر محمد رسول الله
بسم رب الشهداء
أَیْنَ إِخْوَانِیَ الَّذِینَ رَكِبُوا الطَّرِیقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ الذین تلوا القرآن فاحکموه ، و تدبروا الفرض فاقاموه احیوا السنه و اماتوا البدعه دعوا للجهاد فاجابوا، و وثقوا بالقائد فاتبعوه (بخشی از خطبه 182نهج البلاغه)
کجایند برادران من آنهایی که طی طریق نمودند و بسوی حق شتافتند. آنان که قرآن را تلاوت میکردند و با عمل بدان آن را استوار میکردند و در فرائض و واجبات تدبر کرده و آنها را بهپامیداشتند، سنتها را زنده و بدعتها را میمیراندند، دعوت به جهاد میپذیرفتند و به رهبر خود اطمینان داشتند و صمیمانه از او پیروی میکردند.
قتل در راه خدا، شهادت در راه خدا بالاتر از او دیگر خوفی در کار نیست. (امام خمینی)
برادر شهید محمد تقی پکوک در سال ۱۳۳۳ در یک خانواده مذهبی در شهر کاشان دیده به جهان گشود. از همان کودکی جثه کوچک و ضعیفش بارها بیمار شد و تا مرگ پیش رفت بطوریکه دکترها از او قطع امید کردند، اما مشیت الهی بر آن قرار گرفت که وی را زنده نگه دارد تا با خون خود درخت تنومند اسلام را آبیاری کند.
در سن هفت سالگی به دبستان رفت و درس خواند تا اخذ دیپلم ادامه داد و بعد از آن به خدمت سربازی رفت و این دوران مصادف با آغاز انقلاب بود، با اوجگیری انقلاب فعالیت شبانهروزی خود را آغاز نمود و درحالی که به خدمت سربازی مشغول بود با طاغوتهای زمان مخالفت مینمود و به یاری و کمک امت حزب الله میشتافت.
محمدتقی با دستور تاریخی امام مبنی بر سربازها از سربازخانه به صفوف به هم فشرده امت حزب الله پیوست و در کلیه راهپیمائیها و تظاهرات شرکت فعال داشت، بعد از پیروزی انقلاب محمدتقی برای اتمام خدمت سربازی در واحد هوابرد مشغول خدمت سربازی شد و آن را به اتمام رسانید و بعد از به پایان رساندن خدمت سربازی، برای حفظ و حراست از دست آوردهای انقلاب به عضویت سپاه پاسداران کاشان درآمد و پس از گذراندن دوره نظامی برای پاسداری از قلب تپنده مستضعفان جهان به قم رفت و مدتی در آنجا مشغول بود، با شروع درگیریهای کردستان به آن خطه از میهن اسلامی شتافت و با جیرهخوران امریکا به ستیز برخاست و ماهها در نقاط مختلف کردستان به اسلام و انقالب خدمت نمود و سپس چند روزی به شهر خود بازگشت و بعد از آن طی ماموریتی راهی سیستان شد و به یاری مستضعفین آن دیار شتافت و چند ماهی را هم با خوانین و قاچاقچیان زالوصفت مبارزه کرد، او هدف را شناخته بود و در جهت رسیدن به آن از همه چیز خود گذشته بود و میگفت هر کجا لازم باشد میروم. وی بنده خدا بود، پس زحمتهای طاقت فرسایی را برای رضای او متحمل شد، به عبادت و راز و نیاز خیلی اهمیت میداد و شیرینی آنرا با تمام وجود احساس میکرد.
محمد تقی بعد از سیستان و بلوچستان دوباره عازم کردستان شد و همراه سایر برادران روانه جبهههای جنوب شدند، پس از فعالیتهای زیاد توانستند لشکر محمد رسولالله را تشکیل دهند. او بعد از تشکیل لشگر مسئولیت توپخانه را به عهده گرفت و در کلیه عملیاتها از جمله عملیات فتحالمبین، بیت المقدس، مسلم ابن عقیل، رمضان و والفجر شرکت فعال داشت. وی جبهه را مانند خانه خود میدانست و دوست داشت در همان خانه به معبودش برسد و سرانجام در غروب خونین جمعه 21/05/1362 در جاده ایلام به دست عمال سیهروز به لقاء الله پیوست و شب وصال خویش را جشن خون گرفت. روحش شاد.